زن ذلیل
گشته اسباب غرور و دلخوشی
یک زن لاغر سیاه و کشمشی
با قدی چون نردبانی بر چنار
کی توانم راه رفتن در کنار
دست ها چون بیل و ناخن دسته بیل
در تنم خنجر کند چون سیخ و میل
....
شوهر ذلیل
گشته اسباب غرور و دلخوشی
شوهری چاق و سیاه و جوش جوشی
با دماغ پهن خود چون سنگ پا
زهره از هر کس برد با یک نگا
چون که چشمش لوچ و مخمور و لوند
حُسن من یک باشد او بیند به چند
....
ادامه مطلب |